هفته‌نامه هم‌قلم ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - 9 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

سفرنامه حج (شماره هفتم)

شوط هفتم باز هم خداست. او که از اوئیم و به سوی او. رب العالمینی که آثار ربوبیتش در ورای منظومه شمسی و کهکشان راه شیری و سایر کهکشان‌ها رخ‌مي‌نماید و در اعماق دریاها و ژرفای زمین چون نشانه‌هایی لب مي‌گشاید.

شوط هفتم یا نقطه هفتم از زمرد طواف

هنگام طواف آسمان را با زمین یکی درمی‌یابید و هیچ فاصله‌ای را احساس نمی‌کنید. گویا آسمان قطعه‌ای از زمین است یا زمین قطعه‌ای از آسمان و تو متعلق به زمین و آسمان نیستی، بلکه زمین و آسمان متعلق به توست. خود را حاکم و خلیفه اللـه فی الارض درمی‌یابی و ملائکه را مأموران ثبت و ضبط کردارت تا قیام قیامت. تو مرکز ثقل وجودی و نقطه عطف شاهکارهای خلقت که در این کنگرۀ عظیم مایه مباهات و استناد رب العالمین قرار می‌گیری و ملائکه درمی‌یابند که اگر به انسان سجده کرده‌اند کار درستی بوده است و اگر شیطان چنین نکرده است پس امروز به دستور رب العالمین رمی می‌شود و اوست:

«ابی و استکبر و کان من الکافرین»

سبحان اللـه والحمدلله و لااله الااللـه و اللـه اکبر چهار وجه چهارضلعی زمینی و آسمانی کعبه است که مورد طواف زمینیان و آسمانیان قرار می‌گیرد. هر که توفیق حضور در این ضیافت را یافته است اگر حاجاتی داشته باشد تا اجابت می شود و می تواند ارتباطی را برقرار کند که به عافیت منتهی گردد. پروردگارا تو غایت آمال عارفینی، پس اگر آمالی غیر از تو در دل‌های ما جلوه می‌کند به دلیل عدم شناخت ماست. پس حجّمان با معرفت نیست. و چه زیبنده خواهد بود اگر از تو بخواهیم که توفیق حج با معرفت را به ما عنایت فرموده و ما را نیز از سرچشمه‌های زلال شناخت سیراب نمایی.
پروردگارا حج را نیتی می‌دانیم که برگرفته از درون و با هم آوایی آهنگ برون است و یقین داریم که این هم آوایی بیرونی به درون ما کشیده خواهد شد و آنگاه انسانیت در وجود ما نیز امکان تعریف می‌یابد، و مطمئنیم که این تعریف صورت نخواهد پذیرفت جز با عنایت تو. پس بر ما ببخش آنچه را که یافتش برای ما ثقیل و نگهداریش محدود و قلیل است.
پروردگارا اکنون که نطفه بسته شده در لیالی قدر را به تولدی در ذی‌الحجه کشانده‌ای باب بگشای و ما را نیز از خوان کرامت خویش بهره مند گردان.
و اول مطاع این سفر الهی را معرفت خویش و خدای خویش قرار بده و آنگاه توفیق عنایت کن تا خود را فراموش و خدا را دریابیم و در بیخودی خویش به خودت دست یابیم، و مایی نباشیم و تو باشی، که از بود ما نیز هست می‌شویم و رنگ و بوی بودن می‌گیریم.
پروردگارا به طواف کعبه آمده‌ایم تا خود را و تو را بشناسیم که:

«من عرف نفسه فقد عرف ربه»

و آمده‌ایم تا امام زمان خویش را بشناسیم که:

«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»

و آمده ایم تا در شناخت آنچه باید بشناسیم، به ناشناس زیستن رسیده و از چشمان کون و مکان پنهان و درمحضر تو حاضر باشیم. اینک خواستیم تا اجابت کنی. پس اجابت کن تا شکرانه اش را به جای آوریم. که شکرانه نعمت، دانستن حق عبودیت توست و عبودیتت مزد کردار ماست.

پس الحمدللـه رب العالمین.

شوط هفتم که به پایان رسید آهسته آهسته همچون تکه چوبی که بر امواج خروشان اقیانوس شناور است خود را به گوشه‌ای کشیده و پشت مقام ابراهیم(ع) از دایرۀ طواف جمعیت خارج شدم. معاون کاروان و یکی از همسفرانم آنجا بودند. قبول باشد گفتیم و با راهنمایی معاون کاروان نماز طواف عمره تمتع را به جای آوردیم. یک نماز دو رکعتی و با همان سبک و سیاق نماز صبح بود. همین طور که کلمات نماز را ادا می‌کردم چشم به خانه پرشکوه کعبه نیز دوخته بودم. این بار دیگر حتی جمعیتی که در اطراف کعبه طواف می‌کردند را نیز نمی‌دیدم.
نماز برپا شد. و بدرستی که خدا بزرگترین است. بزرگتر از آنکه در ذهن ما بگنجد، و قابل توصیف باشد. و برای آن بزرگترین که به خاطر و به دستور او به نماز ایستاده ام، هیچ شریکی نیست.

بسم اللـه الرحمن الرحیم

به نام خدای شناخته شده و معرفه‌ای که بسیار بخشنده و مهربان است. آثار بخشش او تمام جهانیان را کشیده و آثار مهربانیش هر گوشه‌ای را برگزیده. او که تنها الله موحدین و یکی است و شریکی ندارد. او که خدای ابراهیم خلیل‌اللـه و اسماعیل ذبیح‌اللـه است، او که پروردگار نوح نبی‌اللـه، موسی کلیم‌اللـه، عیسی روح‌اللـه و محمد(ص) رسول‌اللـه است.
پروردگاری که هدایت خویش را در ذات الاشیا قرار داده و تکوین نموده است و بخشش او بر هر ذره‌ای دلالت می‌کند و هم او که هدایت خاص خویش را بر جانشین خود در زمین تشریع نموده و باب فلاح و لقا را بر او گشوده است.
او که ما را انسان آفریده و عطایای انسانی را بر همگان ارزانی داشته است. و ما را در زمره مسلمین و مسلمات قرار داده و مهربانی خویش را به منصه ظهور رسانده است. او که «رحمه للعالمین» است. «الهی انت رحمانی و رحمان کل شیء و رحیمهما».

الحمدللـه رب العالمین

ستایش و سپاس مخصوص خدای بی‌همتایی است که تربیت کنندۀ عالمیان است. دنیا و عقبی و هر آنچه که در آنهاست تحت تربیت و هدایت تکوینی و تشریعی اوست و جز رحمت برای خلق نیست. پس حمد و ثنا مخصوص اوست که نخستین و آخرین است. «و یسبح لله ما فی السماوات و ما فی الارض الملک القدوس العزیز الحکیم».

الرحمن الرحیم

بسیار بخشنده و مهربان است. پروردگاری که از باب بخشش، مرغ را هوا و ماهی را دریا بخشیده و بر هر ذره‌ای عنایات لازم را نموده و از باب مهربانیش مقربین و لایقین را به قدر لیاقت مورد مهر و محبت قرار داده و عطا فرموده.

مالک یوم الدین

مالک روز جزا و پاداش است. آنان‌که راه را به صواب رفته‌اند ثواب اعمال حسنه خویش را چندین برابر دریافت خواهند نمود و آنانکه که به بیراهه رفته‌اند به قدر خطا جزا خواهند دید و مؤمنین که لایقین لقائند بدان رسیده و مشرکین که مستفرق گناهند در عقاب کردار شان غرق می‌شوند.
معاد که ریشه در عودت دارد وعده اوست که «صدق اللـه العلی العظیم».
آنکه آمده است، باز می‌گردد و آنکه باز می‌گردد باید پاسخ گوید و آنکه پاسخ می‌گوید تنها زبانش پاسخگو نخواهد بود بلکه تمامی اعضا و جوارحش لب به سخن گشوده و گواه اعمال او خواهند بود. و آنگاه هیچ راه گریزی نیست، برای کسانی که در دنیا سراسر گریخته‌اند و هیچ پناهی از نتیجه کردار زشتشان که سال‌ها در دنیا پشت آن پناه گرفته‌اند ندارند. عدالت خداوندی در عودت به اصل همه انسان‌ها جلوه گر می‌شود و جزای نیک و بد کردارهای گوناگون اشخاص در تمامی دوران حیات آدمی در زمین به ارزیابی گذاشته می‌شود و با مقیاس عدالت سنجیده می‌شود. پس معاد برای ماست که «اناللـه و انا الیه راجعون».

ایاک نعبد

تنها تو را می‌پرستیم و شعاع‌های رقصان پدید آمده از سنگ کعبه توایم که در اقیانوس انسان‌ها موج میزنیم و تو را فریاد می‌کنیم. در پرستشت چون حلقه‌های زنجیر به یکدیگر پیوسته و به ریسمان معارج تو چنگ انداخته‌ایم تا با وحدت و یک‌دلی، یک صدا و هم آوا حقیقت وجودت را اذعان داشته و آنگاه به شکرانه‌ات لب گشائیم. چون وحدت و اعتصام به حبل اللـه رهنمون متعالی توست پس ما نیز در عبادت به وحدت لب می‌گشائیم و تنها تو را می‌پرستیم.

و ایاک نستعین

و تنها از تو یاری می‌جوئیم. آنکس که تو را می‌شناسد لحظه‌ای از تو غافل نمی‌گردد. آنکه از تو غافل نیست از عبادت تو بی‌بهره نمی‌ماند. آنکه از عبادت تو بهره‌مند است جر تو کس دیگری را نمی‌شناسد. آنکس که تو را می‌شناسد از دیگری استعانت نمی‌جوید و تنها دست نیاز خویش را در مقابل تو می‌گشاید. اطاعتت لازم و عطایت کافی است و بخشش دیگری لازم نیست. به درستی که هر بخششی به جز عنایت تو، ممکن است لازم به نظر آید اما هرگز کافی نخواهد بود. زیرا همیشه مشیت تو نیز در کار است. ولی آنانکه تو را می‌شناسند جز به عنایت و توجه تو دل نبازند. ایشان می‌دانند که اگر تو بخواهی، خواستن دیگری لازم نیست.

«انک قاضی الحاجات و کافی المهمات و مجیب الدّعواه و انک علی کل شیء قدیر»
***
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
او اهـل و عیـال و خـانمـان را چـه کند
دیـوانـه کنی هـر دو جهــانش بخـشی
دیـوانۀ تـو هــر دو جهــان را چـه کند

***
اهدنا الصراط المستقیم

پروردگارا، تو که راه راست را به راستی می‌شناسی ما را به راه راست هدایت فرما. اگر عنایت تو باشد انحراف غیرممکن است و اگر توجه به سوی تو باشد عنایتت نصیب خواهد شد. بارالها! چشمه زلال معرفتت جوشان است اما تشنه باید بود تا به سویش رفته و از وجود گوارایش چشید.
چشمه می‌جوشد و می‌بخشاید اما تنها اگر توجه باشد قسمت می‌شود. زیرا متوجهین، موجهین بوده و با توجه باب رحمت را گشوده و سیراب می‌گردند. توجه تشنگی می‌آورد و تشنگی، جوشش. و اوست که می‌تواند جوشش را به سوی عرش بکشاند و کوشش را به توفیق برساند. راه راست به سوی خداست و اگر گام‌ها برای خدا باشد، و فقط خدا، پس بی‌هیچ شائبه‌ای راه نیز راه راست و به سوی خداست و فلاح و رستگاری در آن است.

صراط الذین انعمت علیهم

راه کسانی که به ایشان نعمت ارزانی داشته‌ای. نعمت سلامتی، والدین، روزی حلال، فرزند صالح، همسر و کفو مناسب، شغل خوب و حرفه شایسته، توانایی‌های والا، قلم رقصنده، زبان گویا، فکر پویا، گام‌های بلند، قلب تپنده، چشمان بینا، گوش‌های شنوا، دوستان خوب، خواهر و برادران دلسوز، همسایگان مهربان و متخلق به اخلاق اللـه، رزق فراوان و حلال، محبت اهل بیت، قرائت قرآن، نماز اول وقت، امکان دعا و استجابت دعا و …
راه کسانی که مورد لطف و مرحمت و تحت توجه خاص تو هستند و نه راه …

غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین

نه راه کسانی که گمراه گشته‌اند و تو بر آنان غضب نموده ای.
آنانکه که فریب دنیا را خورده و عاقبت کار را از یاد برده‌اند.
دست نیاز به سوی غیرگشوده و خود را خوار کرده‌اند.
نعت غیر تو را گفته و در خواب غفلت خفته‌اند.
زنمازت دست شسته و آشفته‌اند.
دعایی نمی‌کنند که استجابت کنی و چون دعا کنند نیز اجابت نمی‌کنی. بر دل‌هایشان مهر کوفته‌ای همانگونه که گوش‌ها و چشم‌هایشان را دوخته‌ای.
روزی حلال چون سایه‌ای است که هرگز بدان دست نمی‌یابند و رزقشان اندک است حتی اگر بسیار جلوه کند. همسرانشان هم کفوشان است و چون ایشان خبیث و فرزندانشان قاتل جان‌هایشان. نه دوست خوبی دارند که یاریشان رساند و نه خواهر و برادری که با آنها مانده باشد تا به آنها ببالند.
آنها کسانی هستند که به واسطۀ کردار زشتشان مورد غضب تو قرار گرفته‌اند و آنها جزو گمراه گشتگانند. پس سپاس و ستایش خداوند بخشنده مهربان را که ما را در زمرۀ بندگان مورد غضبش قرار نداده و امکان گفتگو با پروردگارمان را در نماز برایمان فراهم کرده است. پس «الحمدللـه رب العالمین».

بسم اللـه الرحمن الرحیم
قل هو اله احد

به نام خداوند بخشنده مهربان، باید بگوید و بگوئیم و گفته است و می‌گوئیم که «خدا یکی است و شریکی ندارد.» او علت العلل همۀ پدیده‌های هستی است و ناظم مطلق هر آنچه که از نظم و عدل به چشم می‌خورد و وجود دارد. به درستی که خدا یکی است و نظیر و همتایی ندارد، واحد و احد است.
اللـه الصمد
خدای یکتا، بی‌نیاز است. چون پدیده نیست و پدیدآورنده است و معلول هیچ علتی نیست. هست و بودنش از اول تا آخر و از آخر تا اول است. همه چیز از اوست و در ید قدرت او و او از همه چیز بی‌نیاز است. و بی‌نیاز از عبادت ما، که عبادت ریشه در نیاز ما و کرامت او دارد. ما اظهار می‌کنیم و او هم کرامت می‌نماید.

لم یلد و لم یولد

نه زاده شده است و نه می‌زاید. زاد و ولد ریشه در نیاز دارد. نیاز به بقا. پس او که از هر چیزی بی‌نیاز است به تناسل و تنازع بقا نیز بی‌نیاز بوده و خود سرمنشاء و مظهر بقا است. هر چیزی جز او فانی است و تنها اوست که باقی مطلق است. «کل من علیها فان».

و لم یکن له کفوا احد

و برای او هیچ کفو و شریکی نیست. یا واحد و احد، یا صمد، یا لم یلد ولم یولد و لم یکن له کفوا احد. «ما را لحظه‌ای به خود وامگذار» – آمین
با سلامی و ثنایی بر همه مؤمنین و نمازگزاران همراه با رحمت و برکات خدا نماز طواف عمره تمتع هم به پایان رسید. عجیب بود. احساس سبکی می‌کردم انگار وزنی نداشتم. گویا در خارج از حیطه جاذبه زمین می‌زیستم. منتظر دوست دیگرمان ماندیم و از او خبری نبود. پس به سمت کوه صفا حرکت کردیم.

 

نویسنده
مهسا مهرآفر
مطالب مرتبط
نظرات