هفته‌نامه هم‌قلم ۲۹ آذر ۱۳۹۵ - 8 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

شواهدی در باب ارتباط نهادهای بین المللی و نئولیبرالیسم

نئولیبرالیسم مفهومی موسّع است و ارتباط آن با نهادهای بین المللی محرز اما شاید نشان دادن چنین ارتباطی سهل و ممتنع باشد چرا که نئولیبرالیسم مفهومی ذهنی است و در مقابل نهادهای جهانی, سازمان هایی عینی هستند.

بنابراین اثبات این ارتباط، منوط به توصیف آن غایتی است که نهادهای جهانی برای آن ایجاد شده اند: یعنی گسترش تفکر نئولیبرال. این نوشته به دنبال ارائه ی شواهدی است تا نشان دهد توسعه ی اقتصادی، ظاهر امر نهادهای مذکور است و غایت، توسعه ی تفکر نئولیبرال، حداقل در عرصه ی اقتصاد است.
بازسازی شکل دولت ها و روابط بین الملل پس از جنگ جهانی دوم به منظور جلوگیری از بازگشت به شرایط فاجعه باری که نظام سرمایه داری را در دوران رکود بزرگ دهه ی ۱۹۳۰ به شدت به خطر انداخته بود طراحی شد. (هاروی، ۱۳۸۶: ۱۹) به اعتقاد جامعه شناسانی چون دال و لیندبلوم، سرمایه داری و کمونیسم هر دو در شکل های ناپخته ی خود شکست خوردند و تنها راه پیش روی، ایجاد ملغمه ای درست از دولت، بازار و نهادهای دموکراتیک برای تضمین صلح، ملغمه ای درست از دولت، بازار و نهادهای دموکراتیک برای تضمین صلح، عدم طرد محرومان، رفاه و ثبات بود. از نظر بین المللی، نظام جهانی جدیدی از طریق توافق های برتن وودز ایجاد شد و نیز به منظور کمک به ثبات روابط بین الملل، نهادهای مختلفی از قبیل سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی تأسیس شدند. اما در عمل این اهداف به حاشیه رفت و نهادهای جهانی مسیری دیگر را برگزیدند.
برای مثال بانک جهانی در گزارش خود که بیشتر به نقدی درون جریانی می ماند، می نویسد: کشورهای ثروتمند به طور مشخص در حوزه هایی که کشورهای در حال توسعه از امکان و امتیاز رقابت برخوردارند، سیاست های حمایتی را به کار می بندند. در صورتی که این سیاست ها تعدیل شوند، فواید بیشتری نصیب کشورهای در حال توسعه خواهد شد. افزون بر این، کشورهای در حال توسعه بهره ی بیشتری از دسترسی به بازارهای یکدیگر کسب خواهند کرد، موانع بین این کشورها اکنون از موانع کشورهای توسعه یافته بیشتر است. بهبود دسترسی در بستر و شرایط چندجانبه و مشترک بهتر قابل وصول است. (بانک جهانی، ۱۳۸۷: ۴۹) این نهاد همچنین یکی از جنبه های منفی جهانی شدن را ناشی از رشد بازارهای سرمایه در جهان می داند. به گزارش این سازمان بسیاری از کشورهای حاشیه رانده، که به بازارهای سرمایه ی جهانی پیوسته اند، این پدیده را نه با جذب سرمایه، بلکه با فرار سرمایه تجربه کرده اند. به طور مثال تا سال ۱۹۹۰، آفریقا که منطقه ای با سرمایه ی بسیار اندک بود ۴۰ درصد از سرمایه های خود را به خارج قاره منتقل کرد. (همان: ۸۸)
از نظر بین المللی، نظام جهانی جدیدی از طریق توافق های برتن وودز ایجاد شد و نیز به منظور کمک به ثبات روابط بین الملل، نهادهای مختلفی از قبیل سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی تأسیس شدند.
در طرف دیگر جوزف استیگلیتز که خود سال ها کارشناس ارشد بانک جهانی بوده است، معتقد است: با کمال تأسف، و البته نه چندان تعجب آور، در دوره ای که عضو و سپس رئیس شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید بودم، و نیز در بانک جهانی، می دیدم که غالباً، تصمیمات به ایدئولوژی ها و یا سیاست آلوده اند. در نتیجه اقدامات خبط آمیز بسیاری صورت می گرفت، اقداماتی که به حل مشکل موجود کمک نمی کرد، ولی در خدمت منافع یا باورهای صاحبان قدرت بود.

نویسنده
مهسا مهرآفر
مطالب مرتبط
نظرات