هفته‌نامه هم‌قلم ۰۳ مهر ۱۳۹۶ - 8 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
قسمت پنجم

گزارش چیست؟ گزارشگر کیست؟

گزارشگر راديو مي‌بيند، مي‌شنود و درک مي‌کند. وي ادراک خود را با استفاده از وسايل موجود به شنونده منتقل مي‌نمايد. تکنولوژي صوتي به همراه صدا و بيان گزارشگر عناصر مکملي هستند که ماهيت وجودي گزارش را تشکيل مي‌دهند. اگر يک گزارشگر با پرتابلي که در اختيار دارد، صداي اطراف، گفتار مصاحبه‌شوندگان و توضيح‌هاي اصلي و مکمل خود را به نحو شايسته‌اي به شنونده منتقل نمايد، فقط در اين صورت است که گزارش مطلوبي را تهيه کرده است.

تجسم در گزارش

گزارشگر رادیو می‌بیند، می‌شنود و درک می‌کند. وی ادراک خود را با استفاده از وسایل موجود به شنونده منتقل می‌نماید. تکنولوژی صوتی به همراه صدا و بیان گزارشگر عناصر مکملی هستند که ماهیت وجودی گزارش را تشکیل می‌دهند. اگر یک گزارشگر با پرتابلی که در اختیار دارد، صدای اطراف، گفتار مصاحبه‌شوندگان و توضیح‌های اصلی و مکمل خود را به نحو شایسته‌ای به شنونده منتقل نماید، فقط در این صورت است که گزارش مطلوبی را تهیه کرده است. حدمطلوب گزارش، استفاده حداکثر از زمان حداقل برای مناسب‌ترین انتقال مفهوم در یک قالب هنری به شنونده است. بدیهی است که به عنوان یک انسان بداهه‌گویی برای گزارشگر نیز می‌تواند با اشتباه‌هایی همراه باشد ولی این درصد اشتباه نباید هرگز در محتوا و اصول گزارش صورت پذیرد و دیگر اشتباه‌های کلامی نیز یا باید اصلاح گردیده یا جبران شود اما از همه مهم‌تر، انتقال صحیح و کامل مفهوم به مخاطبان و در حقیقت آمایش مضمون است.

در تهیه گزارش رادیویی یکی از اساسی‌ترین موارد، کمک به تجسم واقعیت در ذهن شنونده است. توجه داشته باشید که شما تمام حواس به‌علاوه توان بالای گفتاری خود را به کار گرفته‌اید تا شنونده را در فضای تهیه گزارش خود قرار دهید و طبیعی است اگر بگوییم که این کار میسر نخواهد شد مگر با تجسم حقایق گزارش تهیه شده توسط شما در ذهن شنونده‌ها.

شاید با طرح یک مثال موضوع روشن‌تر شود: تصور کنید در یک خیابان شلوغ و پرترافیک قرار دارید و می‌خواهید راجع به موضوع جمعیت صحبت کنید. ابتدا خیابان و تردد خودروهای مملو از مسافر و سپس عابران پیاده، کسبه و… را در اطراف خود گوشزد می‌کنید. بدین‌وسیله شنونده با توجه به صدای محیط که در زیرصدای گزارش شنیده می‌شود و همین‌طور گفتار موجز و رسای شما در جریان موقعیت مکانی شما و گزارشتان قرار می‌گیرد و تمام آنچه را که می‌شنود در مخیله خود مجسم می‌سازد. پس شما با توضیح تکمیلی به موضوع برنامه می‌پردازید. «جمعیت» و در این صورت او آماده می‌شود تا در جریان گزارش هدفدار شما و مضمون منتخبتان قرار گیرد. در حقیقت شما از لحظات قبل به آمایش مضمون «کنترل نشدن جمعیت مشکلات زیادی را به بار می‌آورد» پرداخته‌اید. در این لحظه با خانواده‌ای که از کنار فرستنده سیار شما در حال عبور هستند، به گفت‌وگو می‌پردازید. اسم تک‌تک افراد را می‌پرسید، آنها هفت نفر هستند.

پدر، مادر و پنج فرزند آنها و با این سوژه به صورتی کاملا هدفدار به آمایش مضمون منتخب خود ادامه داده و در پی رسیدن به نقطه نتیجه‌گیری برای شنونده تلاش خواهید کرد. من تجربه‌های زیادی در خصوص احیای دیده‌ها و شنیده‌های خود در ذهن شنوندگان برنامه‌های رادیویی داشته‌ام و این را به جرأت عرض می‌کنم که این عمل و عکس‌العمل مناسب آن که همان تجسم در ذهن شنونده است، می‌تواند بر زیبایی گزارش افزوده و در عین حال که کار به صورتی جذاب و شنیدنی ارائه می‌گردد، پیام اصلی آن نیز در مناسب‌ترین شکل ممکن به مخاطب انتقال یابد.

با استفاده از گفتار توصیفی، گفت‌وگوی مقدماتی، گفت‌وگوی حول محور گزارش، صدای محیط، تغییر تن صدا، دور و نزدیک کردن میکروفن از یک سوژه و دیگر روش‌ها که در بخش‌های کاربردی فن گزارشگری عرض خواهیم نمود، می‌توانیم تجسم را در بافت گزارشی خود به حد اعلا رسانده و از آن استفاده بهینه به عمل آوریم. باز هم به عنوان مثال می‌توانیم به تهیه گزارش از یک گالری نقاشی اشاره کنیم که گزارشگر فضا را با تمام نقاشی‌هایی که در آن است یا حتی یکی از نقاشی‌ها به تخیل شنوندگان رادیو گره زده و در حقیقت آنها را در جریان واقعیت‌ها و حتی حال و هوای گالری و آن مجموعه قرار می‌دهد.

در انتهای این بحث می‌توان اذعان داشت که:

تجسم، اصلی‌ترین عنصر انتقال مفهوم از گزارشگر به شنونده است.

شاید به همین خاطر است که در اصول یادگیری مباحث علمی می‌گویند پس از مطالعه مطلب سعی کنید بدون دیدن مجدد متن آن را ذهن خود مرور نموده و دانسته‌ها و آموخته‌هایتان را به زبان آورید. شاید این هم نوعی تجسم باشد. مخصوصا در مواردی که مطلب با واقعیت‌های فیزیکی و شیمیایی خود در ذهن دنبال می‌شوند.

مکالمه و گفتار

پس از بررسی اجمالی نقش مؤثر ادبیات در گزارش رادیویی عاری از لطف نخواهد بود اگر مستقیما به بحث مهم مکالمه و گفتار بپردازیم.

قبلا اشاره کردیم که ادبیات عنصر جدایی‌ناپذیر گزارش رادیویی است و دانستیم که حروف، کلمات و جملات بند بند تشکیل‌دهنده تار و پود گزارش است اما یک گزارش ممکن است صرفا جنبه توصیفی داشته باشد. یعنی در آن هیچ‌گونه مکالمه‌ای صورت نپذیرد. در این صورت گزارشگر رادیو متکلم وحده خواهد بود و آنچه را که قبلا به عنوان مضمون برگزیده است، در بوته آزمایش قرار داده و باترکیبی کاملا هنری و مستدل در اختیار شنونده رادیو قرار می‌دهد.

مکالمه

در تعریف مکالمه می‌توان گفت که مکالمه یعنی مبادله کلام بین دو یا چند نفر و در حقیقت از در کنار هم قرار گرفتن الفاظ و کلمات است که پایه و اساس مکالمه شکل می‌گیرد اما آنچه که ما آن را مکالمه گزارش می‌دانیم، چیزی ورای حاصل جمع جبری الفاظ و کلمات است و این همان تعریفی است که در مبانی نگارش درام یا سناریو نیز مورد تأکید قرار می‌گیرد.

در جریان هنرهای فونتیک اگر مکالمه عنصر اصلی این‌گونه هنرها باشد، در این صورت تفکر حاکم بر متن که از پیش تعیین شده یا حتی به صورت بداهه‌گویی جلوه می‌نماید، بسیار مورد توجه خواهد بود. شاید تبیین مرتبه اهمیت مکالمه در هنرهای فونتیک کار چندان دشواری هم نباشد اما به دلیل ضرورت نداشتن بررسی‌های حاشیه‌ای که دور از محور گفتار ما در این مبحث است، از بیان آنها صرف‌نظر می‌کنیم ولی به طور کلی می‌توانیم بگوییم در هنرهایی از این‌دست که صرفا با صوت و صدا درآمیخته است، اهمیت مکالمه بیش از دیگر زمینه‌ها قابل درک است؛ زیرا استفاده از صدا به عنوان ابزار نهایی و به صورت صرف جایگاه خاصی را به مکالمه می‌بخشد و در مقابل هنرهایی از همین دست که با گفتار ارتباطی نداشته یا اساسا بر مبنای حرکت صرف طراحی شده‌اند را با مکالمه چندان و گاهی هیچ کاری نیست. برنامه‌های رادیویی نمونه‌هایی از گروه اول و پانتومیم یا نمایش بدون کلام از نمونه‌های بارز گروه دوم است.

ما با توجه به مقوله‌ای که به آن می‌پردازیم، سعی خواهیم کرد تا مکالمه را به عنوان ابزاری اصلی و کلیدی برای تفهیم کلیات و جزئیات گزارش رادیویی مورد بررسی قرار دهیم و شاید مناسب‌تر باشد قبل از هرگونه طرح مطلب به صورت اختصاصی برای این شاخه به اهمیت و جایگاه مکالمه در هنرهای دراماتیک بپردازیم.

حتما می‌دانید که هنرهای دراماتیک از پیدایش تا امروز راه طولانی را طی‌کرده‌اند. از زمانی که درام‌نویسان دوره‌های گذشته ساختار هنری نمایش‌های صحنه‌ای را طراحی و تدوین می‌کردند تا امروز که دانشکده‌ها و دانشگاه‌های متعددی در سراسر جهان نمایشنامه‌نویسان و هنرمندان تئاتر را پرورش می‌دهد، قرن‌های متمادی می‌گذرد. هنر نمایش از دیرباز مورد توجه بشر بوده و هست و امروزه نیز در کشورهای مختلف با استقبال‌های ناهمگون مواجه است اما به هر تقدیر آنچه که مهم جلوه می‌کند، این است که نمایشنامه‌ها از سیر مشخصی خبر می‌دهند. سیری از شعر تا محاوره و از تخیل تا واقعیت‌های جامعه. امروزه عمده نمایشنامه‌هایی که به رشته تحریر درمی‌آیند با فاصله‌ای بسیار زیاد از ادبیات شعری روی صحنه می‌روند و این در حالی است که در گذشته عکس این جریان به چشم می‌خورد.

وجود مقوله‌ای به نام ادبیات نمایشی یا ادبیات دراماتیک در گستره وسیع ادبیات جهان مبین این واقعیت است که این طیف ویژه در اعصار مختلف و توسط ملل گوناگون مورد عنایت و استقبال قرار گرفته و شاید همین استقبال نیز زمینه‌ساز تکامل یا تعامل آن متناسب با شرایط زمان بوده است. یک درام‌نویس مطلع تلاش می‌کند تا با قرار دادن واژه‌ها آنچه را که در ضمیر و مخیله خود پرورانده است، به صورت موجز و معجزه‌آسایی درآورده و روی صحنه بیاورد. هدف او تأثیرگذاری بر تماشاگر است که اگر میسر شود، نهایت درجه رضایت برای او حاصل گردیده و در غیر این صورت با تجربه‌ای دیگر سعی می‌کند تا مرزهای موفقیت را پشت‌سر گذاشته و کامیاب گردد.

نوشته‌های یک درام اعم از دستورات صحنه یا مکالمات میان اشخاص بازی، همگی متناسب با ادبیات زمان نگارش شده و نویسنده متبحر واژه‌ها را متناسب با شخصیت نمایش در دهان او قرار می‌دهد که این همخوانی و همسویی شخصیت با گفتار او شرایط فراگیری را برای مخاطب فراهم می‌کند. در این صورت تماشاگر نمایش با استقبال به عمق نمایش وارد شده و در جریان کنش‌ها و واکنش‌ها قرار می‌گیرد. البته تردیدی نیست که گفتارها هرگز زاید نبوده و ضمن ایجاز حامل پیام عمیقی است که نثر را شعرگونه می‌سازد، کوتاه و پرمعنا اما تماشاگر هرگز احساس نمی‌کند که واژه‌ها بدل از واقعیت است بلکه همه کلمات را ملموس و قابل فهم یافته و در عین حال به اعجاز کلمات نیز آفرین می‌گوید.

کلمات از زبان شخصیت‌های نمایش بیان شده و ضرایب احساس و حرکت ضمنی را به درون تماشاگر وارد و او را درگیر تمامی فعل و انفعالات نمایش می‌کند و آن‌گاه کار به نحو احسن انجام شده و مؤثر خویش را تحت تأثیر قرار می‌دهد و این همان موفقیتی است که نمایشنامه‌نویس به دنبال آن است.

اما شرایط در گزارش رادیویی فرق می‌کند. به گونه‌ای که در اینجا نمایشنامه‌نویس همان کارگردان و همان بازیگر نقش اول نمایش است و بداهه‌گویی برای اشخاص گزارش امری اجتناب‌ناپذیر است اما گزارشگر با تبحر و اشرافی که به موضوع دارد، با آمایش مناسب، مضمون منتخب خویش را به بوته آزمایش می‌سپارد و گام‌به‌گام برای تکامل پدیده هنری خویش می‌کوشد و در این راستا ابراز قدرتمندی چون مکالمه بهره کامل را گرفته و لحظه‌ای درنگ نمی‌کند تا مبادا فرصتی را از دست داده و خللی در گزارش رادیویی او ایجاد شود. علاوه بر همه تفاوت‌هایی که مطرح شد باید اذعان داشت که مکالمه در گزارش رادیویی همان ترکیب بین کلمات و الفاظ است اما نه جمع جبری آنها بلکه تجمع هوشمندانه تفکرات گزارشگر و مصاحبه‌شوندگان با تمام ابعادی که در آن وجود دارد. پس جای هیچ شبهه‌ای باقی نمی‌ماند که ایجاز و اعجاز در کلام معیار لایتغیر ارزش رادیویی یا هرگونه مکالمه دراماتیک است. ما در فرصت‌های آینده که به بررسی ضمنی گزارشگری خواهیم پرداخت، توفیق حاصل خواهیم کرد تا ضمن بررسی‌های دقیق‌تر و کاربردی‌تر مفهوم واقعی و علمی مکالمه، با مقایسه نموداری و ارزش آن بپردازیم و در این مقطع به طرح زمینه‌های لازم برای افزایش آگاهی در خصوص مکالمه می‌پردازیم.

وضوح بیان در مکالمه و گفتار

طرز بیان و وضوح آن ازجمله مواردی است که باید آن را از بازیگران سینما و تئاتر آموخت. آنها نقش را خوب درک می‌کنند، استعدادها و توانایی‌های خود را خوب می‌شناسند، آن‌گاه با استفاده از دانش و تجربه به زیباترین صورت ممکن خود را در قالب نقش قرار داده و کاملا منطبق با نقش سخن می‌گویند، حرکت می‌کنند و از خود احساس نشان می‌دهند.

درست است که یک گزارشگر رادیو باید تلاش نماید تا با زبان مردم با آنها صحبت کند ولی گفتار محاوره‌ای با وضوح بیان هیچ مغایرت و تضادی ندارد. باید توجه داشت که حروف نیمه‌کاره ادا شده، کلمات بدون تلفظ صحیح جملاتی را می‌سازد که غیرقابل فهم بوده یا فهمیدن آنها دشوار است.

یک بازیگر خوب سینما و تئاتر از دهان، زبان و لب‌ها به خوبی استفاده نموده و بدین وسیله کلمات را ادا می‌کند و همین روش باید در تهیه گزارش رادیویی نیز مورد توجه قرار گیرد.

گزارشگری که کلمات را درست ادا نمی‌کند و به بهانه محاوره‌ای بودن گفتارش به هر خس و خاشاکی چنگ انداخته و خود را در گرداب کلمات و اصطلاحات ناآشنا و نامأنوس غرق می‌نماید، از این مهم غافل است که شنونده گزارش او بیش از آنکه به موضوع گزارش توجه کند، خواسته یا ناخواسته برای او غلط‌شماری می‌کند و در نهایت نمی‌تواند قضاوت درستی راجع به گزارش داشته باشد.

شاید به همین خاطر است که در کمیته تخصصی گزارش رادیو به نحوه صحیح تلفظ و ادای کلمات توجه خاصی نشان می‌دهند. وضوح بیان نخستین قدم مؤثر در راه انتقال بیانی رویداد است. پس باید در این خصوص اهتمام ورزید.

جمله زیر را بخوانید:

من با ظلم کنار آمده‌ام.

من با ظلم کنار آمده‌ام!

من با ظلم کنار آمده‌ام؟

هر سه مورد فوق در ظاهر به یک صورت نوشته می‌شوند ولی چون لحن مطرح‌کردن هر یک فرق می‌کند پس بنابراین به ترتیب حالت خبری، تعجبی و پرسشی به خود می‌گیرند.

 

«گفتی که من همچو آتشم و خاموش نگشته‌ام

من هم چو آتشم آن هم آتش شعله‌دار»

«زندگی

حادثه‌هایی مسکوت

پر ز سکوت

و تهی نیست حیاتی که سکوت است در آن

که سوت است در آن».

«بسان چشمه‌ای کوچک

به دنبال چه می‌گردی؟

تعالی؟!

رشد؟!

و یا چون نهر جوشیدن؟!

خروشیدن؟!

و راه عشق پوئیدن؟!»

 

بی‌تردید تلفظ صحیح حروف و کلمات و استفاده مناسب از نشانه‌های دستوری ما را در ادای هر چه بهتر مطالب یاری خواهد نمود. شاید تاکنون به این موضوع نیندیشیده باشید که داشتن حس لازم برای ادای هر کلمه، جمله یا متن در وضوح بیان ما نیز مؤثر بوده و در واقع آن را دلنشین می‌نماید ولی باید همواره توجه داشت که حس باید کاملا طبیعی و متناسب با کلمه یا جمله باشد و اگر نتوانیم چنین حسی را ایجاد کنیم، نتیجه معکوس خواهیم گرفت.

برای رسیدن به وضوح بیان می‌توان از روش‌هایی نظیر بالا بردن سطح اطلاعات‌ادبی، شنیدن برنامه‌های رادیویی و تمرین بیان استفاده کرد که هر یک به نوبه خود ارزشمند است.

نحوه خطاب در مکالمه و گفتار

اصولا نحوه خطاب در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی همواره مورد بحث بسیاری از اقشار مختلف جامعه بوده و بی‌شک این مسئله امری است طبیعی و متناسب با ماهیت آن.

اینکه شما می‌خواهید با یک نفر باب گفت‌وگو را باز کنید یا راجع به موضوعی با او صحبت کنید، با توجه به شناختی که نسبت به او دارید، کار چندان مشکلی نخواهد بود زیرا مخاطب خود را می‌شناسید، با روحیات و رفتارهای فردی و اجتماعی وی آشنا هستید و می‌توانید موقعیت خود را نسبت به او سنجیده و در نهایت او را مورد خطاب قرار دهید.

اما بیننده تلویزیونی یا شنونده رادیویی شما چه کسی است؟ آیا او را می‌شناسید؟ موقعیت شما نسبت به او در چه ترازی قرار دارد؟ پاسخ دادن صحیح به این سؤ‌الات عادی بسیار دشوار است پس اجازه بدهید به صورت اجرایی‌تری به بحث موردنظرمان یعنی «نحوه خطاب» بپردازیم.

این بحث یعنی نحوه خطاب به گزارش و گزارشگری محدود نمی‌شود بلکه مجریان محترم صدا و سیما و برنامه‌های زنده نیز می‌توانند از این بحث استفاده کنند.

بعضی معتقدند که در لحظه بیان با فرض گفت‌وگو با همسر یا دوست صمیمی باید وارد مقوله شد. بعضی دیگر یک خانواده عادی و متوسط را مورد خطاب قرار می‌دهند و برخی فرض می‌کنند که با بزرگ‌تر از خود صحبت می‌کنند و نمونه‌های دیگری که مضحک‌ترین آنها این طرز تفکر است که هنگام اجرا فکر کنید با خس و خاشاک صحبت می‌کنید.

عجیب است که به مخاطب نیندیشیده بخواهیم برای او صحبت کنیم. مخاطب انسانی است هوشمند که مطالب شما می‌تواند برای او جالب توجه یا کم‌ارزش و حتی بی‌ارزش باشد. این شما هستید که باید او را متوجه اهمیت بیانات خود کنید و بدانید که برخوردهای تصنعی و غیرملموس از شما چهره‌ای غیرواقعی در ذهن او می‌سازد. در تلویزیون باید از روش‌های بصری جلب بیننده نیز استفاده کرد که به‌موضوع به بحث ما ارتباط پیدا نمی‌کند. در رادیو نیز گویندگان می‌توانند با همکاری تهیه‌کننده و سردبیر برنامه روش‌های هنری و جذابی را برای جلب و جذب شنونده به کار گیرند اما آنچه مهم است نحوه خطاب در گویش با شنوندگان است. در گزارشگری رادیو موضوع دیگری نیز به میان می‌آید و آن نحوه خطاب شخص مصاحبه‌شونده است. گزارشگر رادیو با او چگونه باید صحبت کند و او را چطور مورد خطاب قرار دهد.

من به خاطر دارم که در سال‌های اولیه ورودم به رادیو همکارانی که به حضور مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رسیده بودند، از ایشان نقل قول می‌کردند که هنگام تهیه گزارش‌های مردمی نحوه خطابتان محترمانه باشد و این‌گونه نباشد که اگر با مسئولی صحبت می‌کنید، او را بسیار محترمانه خطاب کنید و اگر مثلا با یک دستفروش صحبت می‌کنید، نحوه خطابتان محترمانه نباشد.

این دقت نظر مقام معظم رهبری در تهیه گزارش همکاران من بسیار تأثیر گذاشته بود. آنها با دقت بیشتری به نحوه خطاب توجه نشان می‌دادند. به خاطر بسپارید که صمیمیت دلیل بر بی‌توجهی به نحوه خطاب مصاحبه‌شونده یا شنونده نیست. گزارشگر رادیو در مرحله اول باید بداند که زبان گویای مردم و خدمتگزاری برای آنهاست و تنها در این صورت است که می‌تواند حرمت مخاطب خود را نگه دارد. او با صمیمیت و مهربانی خاصی با مصاحبه‌شوندگان و شنوندگان برخورد می‌کند ولی هرگز به آنها توهین نمی‌کند. وی نحوه خطاب محترمانه‌ای را برگزیده و با مناسب‌ترین روش ممکن با مردم و مصاحبه‌شوندگان برخورد می‌نماید.

من در چند سالی که با رادیو و تلویزیون سر و کار دارم، البته نه به عنوان همکار بلکه به عنوان یک شنونده و بیننده حتی قبل از اینکه به جمع دوستان هنرمندم در این رسانه فراگیر بپیوندم، نحوه خطاب‌ها را همان‌گونه دیده و شنیده‌ام که طی چند سال گذشته تداوم داشته است:

«شنوندگان عزیز و ارجمند، دوستان صمیمی و شنوندگان محترم، همراهان صمیمی برنامه»، عناوین اصلی نحوه خطاب شنوندگان رادیو بوده و هست و نمی‌دانم آیا با ترکیب حروف و کلمات نمی‌توان واژه‌های دیگری را برای نحوه خطاب ساخته و برگزید؟

در تلویزیون هم وضع به همین صورت است و فقط به جای شنوندگان، بینندگان را می‌آورند.

نویسندگان، گویندگان، مجریان و گزارشگران همه از همین ترکیبات استفاده می‌کنند و به ندرت نحوه خطاب جدید و مناسب شنیده می‌شود.

ایراد دیگری نیز وجود دارد که مستقیما به گزارشگران رادیو ارتباط پیدا می‌کند. برنامه‌ای در هنگام شب تهیه و پخش می‌شد و گزارش‌هایی در لابه‌لای برنامه مورد استفاده قرار می‌گرفت. در بین این گزارش‌ها گفت‌وگو با اشخاصی بود که هنگام شب به‌کار و فعالیت می‌پردازند اما نحوه خطاب و برقراری ارتباط به گونه‌ای بود که مرز صمیمیت را شکسته و وارد حریم بی‌حرمتی می‌شد.

گزارشگر می‌پرسید:

کار می‌کنی؟

دستفروش:               دستفروشی می‌کنم.

گزارشگر:               این موقع شب (و صدای قهقهه او که تصنعی هم به نظر می‌رسید)

دستفروش:               خب باید کار کرد دیگه.

گزارشگر:               ولی حالا (باز هم صدای خنده مصنوعی)

دستفروش:               روزها شهرداری نمی‌ذاره.

گزارشگر:               یه کار دیگه بکن شهرداری بذاره (خنده مصنوعی)

دستفروش:               مثلا چه کاری؟

گزارشگر:               یه کار دیگه، هر کاری که شهرداری بذاره (خنده مصنوعی)

شما قضاوت کنید. این‌گونه خطاب‌کردن یک شخص مصاحبه‌شونده چه تأثیری در او یا دیگر شنوندگان خواهد گذاشت! شکی ندارم که این تأثیر مثبت نخواهد بود.

یک گزارشگر در تهیه گزارش خود باید صمیمی باشد ولی این صمیمیت به معنای بی‌احترامی به اشخاص نیست. حتی اگر او در مقابل مصاحبه‌شونده موضع هم بگیرد، شیوه مناسبی را اتخاذ نکرده است؛ زیرا این روش مطلوب شنونده نخواهد بود. شنونده رادیو، گزارشگر را شخص توانا، مطلع و پیگیر می‌شناسد و او را نماینده خود تلقی می‌کند. وی هرگز نمی‌پسندد که نماینده او در گفت‌وگو با مصاحبه‌شوندگان ناتوان بوده و اطلاعات ناکافی داشته باشد. وی دوست دارد همان‌گونه که اگر میکروفن را در اختیار او بگذارند، با مصاحبه‌شوندگان محترمانه صحبت می‌کند، نماینده توانا، مطلع و پیگیر خود را این‌گونه دریابد.

البته ما در بخش‌های بعدی که به بررسی فنون گزارشگری می‌پردازیم. به صورت علمی‌تری به مبحث نحوه خطاب نیز خواهیم پرداخت ولی در انتهای این گفتار باید اذعان داشت که نحوه خطاب گزارشگر باید متناسب با شخصیت انسانی مصاحبه‌شوندگان و شنوندگان رادیو باشد نه منزلت شغلی و اجتماعی آنها. پس با این حساب گزارشگر باید با همه محترمانه و در خور شأن انسانی آنها صحبت کند و اگر این‌گونه عکل نکند، این مهم به عنوان نقطه ضعفی آشکار در گزارش او اظهار وجود خواهد نمود.

هتک حرمت در مکالمه و گفتار

تهمت و افترا از شاخه‌های شناخته شده و پیچیده قانونی هستند که پرداختن به آن نیز در این بحث نمی‌گنجد ولی یادآور می‌شویم در قانون برای اشخاصی که در مورد تهمت و افترا، مجرم شناخته می‌شوند، مجازات‌های متعددی در نظر گرفته شده، به گونه‌ای که حتی در بند ۲ از ماده ۹ آئین دادرسی کیفری برای وارد کردن ضرر و زیان معنوی به اشخاص نیز حق مطالبه پیش‌بینی شده است. ما در اینجا فقط می‌توانیم به صورت کلی به بحث هتک حرمت و تهمت و افترا بپردازیم.

همه سازمان‌ها و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی یک سیستم مشاوره دارند که در صورت ضرورت و مشکوک بودن مطلبی، آن را مورد مشاوره قرار می‌دهند.

باید توجه داشت که یک شخص به همان اندازه سازمان رادیویی و تلویزیونی در برابر قانون مسئول و پاسخگوست. افترا عبارتی است که به صورت گزارش رادیویی یا تلویزیونی یا از زبان گوینده یا نوشته و دیگر اشکال دائمی منتشر شده و شخص زنده‌ای را در معرض استهزاء، بدگویی یا توهین عمومی قرار دهد یاحرفه و شغلش را خدشه‌دار نماید. اینکه شخصی خود خالق مطلب است یا فقط آن را بازگو می‌کند، اهمیتی ندارد و توجه داشته باشید که مسئولیت در مورد هر دو یکسان است و در مورد هتک حرمت شاکی مجبور نیست این موضوع را که مطلب عنوان شده حقیقت ندارد یا کسی آن را درباره او باور کرده یا اینکه او متحمل ضرر و زیان شده است را اثبات نماید، کافی است که مطالب عنوان شده تا حدودی این‌گونه باشد.

در افترا، مدعی‌علیه مقصر است تا زمانی که اثبات کند بی‌گناه است. بی‌گناهی مدعی‌علیه با دفاعیات ذیل اثبات خواهد شد:

۱- شخص شاکی با انتشار مطلب هتک حرمت درباره خود موافقت کرده باشد یعنی رضایت داشته باشد. در این صورت او نمی‌تواند شکایت کند ولی ارائه نظریات او مهم و درخور توجه است.

۲- مدعی‌علیه باید حقیقت مطلب و هرگونه معنی تلویحی که از آن گرفته می‌شود را به طور کامل اثبات کند. این دفاعیه مدعی‌علیه برای هر مطلبی که حاوی یک عنصر تفسیر باشد، آزاد نخواهد بود.

۳- مدعی‌علیه باید حقیقت مطلب را ثابت و باید مخفی کند که هرگونه ابرازعقیده‌ای بی‌طرفانه و درباره موضوعی بوده است که ماهیتا مورد توجه مردم است اما اشاره به زندگی خصوصی افراد هر قدر هم که حقیقت داشته باشد، تحت حمایت قانون نخواهد بود مگر اینکه ثابت کند که گزارش وی توضیح بی‌طرفانه بر مطلبی بوده که مورد علاقه مردم است و در عین حال مطلب در اصل و مبدأ نیز حقیقت داشته است.

۴- انتشار بی‌ضرر این دفاعیه در مواقعی شکل می‌یابد که شخص واسطه تشابه اسمی یا شرایطی که ناشر امکان اطلاع از عمل را نداشته، مورد هتک حرمت قرار گرفته است.

در این صورت اگر ناشر پیشنهاد تصحیح و عذرخواهی بدهد و پیشنهادش موردقبول قرار گیرد، اقدام به افترا نیست اما اگر پیشنهاد ناشر مورد قبول قرار نگیرد، در این صورت ناشر هنوز می‌تواند به عنوان دفاع خود را بی‌تقصیر اعلام کند. بدخواهی یا هر نیت درونی دیگری اگر توسط شاکی اثبات شود، در بیشتر موارد هر دفاعی را نابود می‌کند و باید دانست که بی‌خبری و بی‌توجهی را نمی‌شود به عنوان دفاع قابل قبولی ارائه کرد و در ادامه عذرخواهی یا تصحیح مطلب از بیشتر اقدام‌های قانونی جلوگیری نمی‌نماید.

اگر یک شاکی بتواند این حقیقت را ثابت کند که گزارش یا خبر انتشار یافته درباره او، حقیقت ندارد و باعث شکست مالی او شده است، در این صورت ما در مقابل این عنوان که به آن «تهمت اسمی» یا «دروغ آسیب‌رسان» گفته می‌شود، با شرایط خاطی درگیر خواهیم بود.

بار مسئولیت ثابت کردن چنین افترایی برعهده شاکی است و دفاعیه رفع اتهام در این زمینه هم تا حدود زیادی مشابه با موارد افتراست.

در ماه‌های اخیر چند تنش حقوقی را در مورد برنامه‌های صدا و سیما شاهد بودیم که هر یک در جای خود می‌تواند مورد بحث و نقد و بررسی قرار گیرد.

۵- ارائه دادخواست مصونیت به دادگاه صالحه در اینجا خواه مطلب حقیقت داشته باشد یا واقعی نباشد، در شرایطی «خاص» عنوان شده است که او را مصون می‌سازد. البته تا جایی که به گزارشگر رادیو یا حتی ژورنالیست مربوط می‌شود، مصونیت همیشه مشروط و محدود است و هرگز مطلق نیست. این دفاعیه در گسترده‌ترین صورت خود به گزارش‌های بی‌طرفانه و صحیح از مجلس و دادگاه حقوقی اطلاق می‌شود. گزارش‌های حقوقی باید مستند و معاصر بوده و درآرشیو نگهداری شود. توجه داشته باشید که گزارش بی‌طرفانه و صحیح شما که در یک قالب حقیقی ارائه شده است، نیازی به اثبات ندارد.

در گزارش‌های مربوط به شورای شهر، نشست‌های مجامع رسمی و بازجویی از اشخاص و جلسات دادگاه و… در صورتی که مطلب گزارش شده به نفع عموم مردم و اجتماع باشد و مادامی که به شخص شاکی نیز حق پاسخگویی داده شود تحت‌حمایت قانون است.

در پاره‌ای از موارد نحوه طرح سؤال گزارشگر نیز می‌تواند افتراآمیز باشد. حتی اگر اطلاعات سؤال از گزارش معتبر و مصون گرفته شده باشد. مثلا این سؤال:

آقای (×) در مجتمع قضایی جنایی از شما به عنوان یک سارق و کلاهبردار نام‌برده‌اند. آیا جوابی دارید؟

یک گزارشگر باتجربه تلاش می‌کند تا صدای گویای مردم بوده و در کنکاش‌های اجتماعی بدون موضع‌‌گیری آشکار و نهان نسبت به موضوع گزارش به آمایش مضمون پرداخته و رویدادها را در قالب واقعیت‌هایی آمیخته به هنر در اختیار شنوندگان رادیو قرار دهد و باید دانست که حقوق و جزا را مصون نماید و فراتر از همه مطالب گفته شده گناه سخت و سنگینی است که به واسطه تهمت و افترا در نامه اعتمال تهمت افترازننده ثبت و ضبط خواهد شد. باشد تا از گزند این دام شیطانی در امان باشیم.

اگر گزارشگر بخواهد گزارشی منطبق بر واقعیت تهیه و ارائه نماید پس باید از زاویه‌ای واقع‌گرایانه به موضوع بنگرد. او باید نقص نسبی دانش خود را در مورد موضوع گزارش به دانشی درخور تناسب برنامه مبدل ساخته و با استفاده از روش‌های هنری و فن بیان آنچه را که دریافته است، به صورت تمام و کمال به شنونده منتقل نماید.

گزارشگر حق ندارد بینش خود را به مخاطبان خویش تحمیل کند. او باید بین چیزهایی که می‌بیند، درک می‌کند و احساس می‌نماید، خط تمیزی قرار داده و به همان صورت داشته‌ها و یافته‌هایش را در کالبد یک اثر هنری بگنجاند.

مثلا در نظر بیاورید فردی در وسط یک خیابان روی زمین افتاده و هیچ حرکتی از خود نشان نمی‌دهد. در این حال گزارشگر نباید استنباط خود را به زبان آورده و در قالب یک حقیقت محض بیان کند. یعنی او حق ندارد که بگوید: فردی در خیابان بر اثر تصادف، روی زمین افتاده است بلکه حقیقت این‌گونه است:

«دوستان الان ساعت ….. است. به اتفاق همکار راننده‌مون مسیر شرق به غرب خیابان …. رو طی می‌کردیم که شلوغی قسمتی از خیابان نظرمون را به خودش جلب کرد. در نظر اول مشاهده کردیم که شخصی روی زمین افتاده. فکر کردم شاید این حالت نتیجه وقوع یک تصادف باشه. اما نه، این‌طور نبود. پس از تحقیق در این رابطه متوجه شدم که شخص مورد بحث ما به علت عارضه غش در این حالت به سر می‌بره. البته خوشبختانه با کمک مردم و حضور به‌موقع گروه‌های امداد پزشکی بیمار خیلی سریع به نزدیک‌ترین بیمارستان منطقه منتقل شد اما حالا اجازه می‌خوام تا در این فرصت گفت‌وگویی داشته باشم با دوست عزیزی که خیلی مجدانه در خصوص کمک به همنوعش زحمت می‌کشید. دوست عزیز سلام و خسته نباشید…»

ملاحظه می‌فرمایید در گزارش بین آنچه که گزارشگر دیده و آنچه که احساس و دریافت نموده مرز مشخصی وجود دارد و از طرفی نتیجه کنکاش وی واقعیت‌هایی بود که آشکار شد و در نهایت موضوع نوع‌دوستی کلید حل مشکل پدید آمده بود که به صورت محور گفت‌وگوی گزارشگری با مصاحبه‌شونده‌ای جلوه کرد.

گزارش رادیویی باید واقعیت‌های موجود در حول و حوش موضوع گزارش با یک بافت هنری و جذاب باشد.

گزارشگر باید خوب ببیند، خوب بشنود، خوب بیندیشد و خوب بیان کند. در گزارش دیدار، شنیدار، اندیشه و بیان باید عینی و واقعی باشد. در گزارش دیدن تنها سطح است، شنیدن تنها فاصله، اندیشه تنها تخیل و بیان تنها زیاده‌گویی، پس باید از جدایی این چهار عنصر حذر نمود و به تدبیری که شرایط تهیه گزارش رادیویی اقتضا می‌کند، به نحو شایسته‌ای از آنها بهره گرفت. تردیدی نیست که برآیند دیدار، شنیدار، اندیشه و بیان خوب برداری است مؤثر در برنامه که نوک پیکان محور اصلی و حتی محورهای فرعی آن می‌تواند تأثیرات فراوان مثبتی بر بافت برنامه و در نهایت ذهن مخاطبان خود بگذارد. پس درمی‌یابیم که گزارش نتیجه بینش گزارشگر است و دیده و شنیده، اندیشه و بیان وی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر بینش از زوایای مناسب و با میل به واقعیت همراه باشد، گزارش مطلوب است وگرنه به هر اندازه که در این دو موضوع یعنی بینش سطحی و بینش واقعی کوتاهی صورت پذیرد، به همان اندازه نیز از کیفیت و ارزش گزارش کاسته خواهد شد. گزارش اگر زیبا، هنری و صاحب ساختار مناسبی باشد، دارای ارزش هنری است و اگر همین گزارش منطبق با واقعیت نباشد، آن‌گاه یک نمایش فی‌البداهه رادیویی است که ارزش گزارشی ندارد.

گزارشگر باید به دنبال واقعیت باشد، آن را دریابد و آن‌گاه با یک ترکیب هنری به رسالت خود که همان اطلاع‌رسانی و ارتباط منطقی است، عمل نماید. هدف از تهیه گزارش پر کردن بخشی از برنامه رادیویی نیست بلکه گزارش ارتباط موفقی است با مخاطب که در قالبی هنری بافت برنامه را نیز متنوع‌تر می‌نماید. زیبایی و تنوع نباید واقعیت را قربانی کند. زیبایی گزارش در آن است که حقیقی و هنری باشد. گزارش حقیقی بدون پرداخت هنری مناسب، خبری بیش نیست و یک پرداخت مناسب از موضوعی غیرواقعی فقط یک داستان تخیلی و در آخر باید گفت که بینش یک گزارشگر موفق و باتجربه کامل و واقعی است.a

نویسنده
محسن مرادی
مطالب مرتبط
نظرات